وبلاگ :
كلبه ي پريشان
يادداشت :
در كوي زلف يار
نظرات :
4
خصوصي ،
24
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
متصدي مجازات
مست هم شدن گاهي اوقات لازم است
پاسخ
آنکه بيباده کند جان مرا مست کجاست
و آنکه بيرون کند از جان و دلم دست کجاست
و آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنکه سوگند من و توبهام اشکست کجاست
و آنکه جانها به سحر نعره زنانند از او
و آنکه ما را غمش از جاي ببردهست کجاست
جان جانست وگر جاي ندارد چه عجب
اين که جا ميطلبد در تن ما هست کجاست
غمزه چشم بهانهست و زان سو هوسيست
و آنکه او در پس غمزهست دل خست کجاست
پرده روشن دل بست و خيالات نمود
و آنکه در پرده چنين پرده دل بست کجاست
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنکه او مست شد از چون و چرا رست کجاست
مولانا